02144056338
drshabanmandana@gmail.com
  • 02144056338
  • 02144025086
  • 02126159483
  • 09195711714

سوالات متداول

سلام من ٢٧ سالمه.از كودكي هميشه از اينكه مادرم يا پدرم رو از دست بدم وحشت داشتم.هميشه كنار مادرم ميخوابيدم و تا دستاش رو نميگرفتم خوابم نميبرد.اينكه پيشمه و سالمه خيالنو راحت ميكرد.هميشه از تنهايي ميترسيدم از اتاق تاريك.از اينكه اخرين نفري باشم كه تو خونه ميخوابه وحشت داشتم و ديگه تا صبح از ترس خوابم نميبرد.اين اتفاقا وقتي كه تابستون ميشد و تو خونه بودم خيلي بيشتر تو خودم ميديدم.تا الان كه بزرگ شدم به شكل عميقي تو وجودم هنوز هيت.از اينكه عزيزانمو از دست بدم وحشت دارم و هر شب بهش فكر ميكنم و با گريه ميخوابم.فكر ميكنم اگه همچين اتفاقي بيافته من ميميرم.من هر اتفاق خوبي رو حتي ميبينم اكثرا جنبه ي بد و ترسناكش به چشمم مياد.مثلا يه بچه داره بازي ميكنه همش فكر ميكنم الان سرش ميخوره به يه جايي و ميمره مثلا تصور ميكنم مادرش اون موقع چه حالي ميشه و ... به خودم كه ميام ميبينم يه ربعه دارم به مرگ اون بچه فكر ميكنم.الان ازدواج كردم و به مراتب كمتر شده.اما عميقا هنوز تو وجودم هست اين ترس از مرگ و از دست دادن.احساس ميكنم ادم خيلي وابسته اي هستم.به همه ي ادم هاو هرچيزي كه دارم.به شدت از مرگ خودم ميترسم و تصور ميكنم وقتي ميميرم چه اتفاقايي واسم ميافته و اونجا تنها بدون خانوادم چيكار كنم.فكراي احمقاته هر شب و شب.مثلا پيش همسرم كه خوابم يه صدايي كه ازش مياد فك ميكنم مرده يا هر كس ديگه اي خيلي استرس ميگيرم.مرگي هم تو نزديكامون نداشتم كه خاطره ي بد بسازه.به جز شوهر خالم كه يادمه تو بچگي به اين همش فكر ميكردم كه بيچاره دخترخالم حالا چجوري ميخواد زندگي كنه.نميدونم اين حالتا بعد فوت شوهر خالم توم شكل گرفته يا از قبلش بوده.يادم نمياد.و نميدونم با اين مشكلم كه از بچگي هميشه اذيتم ميكنه چيكار كنم.راستي اكثر اوقات اين فكرا شبا قبل خوابه.تو روز يه دختر پر انرژي و اميدوارم اما همينكه شب ميشه و موقع خواب حالم بد ميشه.ميشه راهنماييم كنين لطفا
سلام وقتتون بخیر من انقدر مشکل دارم که نمیدونم از کجا باید شروع کنم چند سالی میشه میدونم باید به روان شناس مراجعه کنم اما هزینه ویزیت ندارم چون خانواده نیازی به پرداخت این پول احساس نمیکنن مشکلاتم انقدر گستردست که نمیدونم‌چکار کنم ولی خانواده منو شخص قویی میدونن و فکر میکنن برای من حمل این چیز‌ها اسونه خودم ایطوری خواستم که همه فکر کنن من قوی ترینم اما الان مدتیه دلم میخواد با کسی حرف بزنم و این از اونجایی شروع شد که من با دیدن خودکشی لذت میبرم فیلم عکس و یا حتی اهنگ هایی که راجب خودکشی هستند بهم احساس لذت و ارامش میده چند باری خواستم این کار رو انجام بدم اما ایمانم به خدا نذاشته اما دیدن فیلم و عکس ها بهم چنان لذتی میده که خودم‌ گاهی میترسم این کوچیک ترین مشکل منه سر تیتر مشکلات دیگم میتونه اینا باشه تو بچگی به مدت ۷ سال ازار جنسی تجربه کردم رابطم با مادر و پدرم اصلا خوب نیست از پدرم به شدت کتک میخوردم و عاشق یه مرد ۳۴ ساله ام و نمیتونم ازش دل بکنم با این که ولم کرده به تمام ادم ها بی اعتمادم و کاملا تنهام دلم دوست میخواد اما ندارم ضعف اراده دارم و چاق هستم اعتماد به نفس اصلااااا ندارم و هیچ چیز منو از درون خوش حال نمیکنه و احساس میکنم توانایی دوست داشتن و دوست داشته شدن ندارم در نتیجه باید تا اخر عمر مجرد بمونم این ها بخشی از مشکلاتم هستن ولی من خوب بلدم نقش ادم های بی درد رو بازی کنمنمیدونم باید چیکار کنم واقا کلافم کمک???

برای تماس با ما با شماره های زیر تماس بگیرید